آخرین مطالب پیوندهای روزانه پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان دنیا از نگاه من wellcome روزی تصميم گرفتم كه ديگر همه چيز را رها كنم. شغلم را، دوستانم را، زندگي ام را! به جنگلی رفتم تا برای آخرين بار با خدا صحبت كنم. به خدا گفتم: آيا می توانی دليلی برای ادامه زندگی برايم بياوری؟ و جواب او مرا شگفت زده كرد. او گفت : آيا درخت سرخس و بامبو را می بينی؟ پاسخ دادم : بلی.
فرمود: هنگامی كه درخت بامبو و سرخس راآفريدم، به خوبی ازآنها مراقبت نمودم... ادامه مطلب ... داستانک
من و گاوم امروز با گاوم رفته بودیم رستوران، گاوم سالاد شیرازی سفارش داد من هم کوبیده. خیلی خوش گذشت، موقع حساب کردن گاوم اجازه نداد من حساب کنم؛ گفت: تو هنوز دانشجویی و بیکار اما شیر گاو جدیدا گرون شده و من از تو پولدارتر هستم گاوم از گارسون که داشت میز رو تمیز میکرد پرسید: آقا این کوبیده از چی درست شده؟ تو چشمای گاوم نگاه کردم، ترس، نفرت، عصبانیت و .... گارسون جواب داد: از گوشت تازه ی گوساله.چشمهاش پر از اشک شده بود. فکر میکنید وقتی گاوها میرن سینما چیکار میکنن؟ اولش که سالن تاریک و دید اصلا تو نمیرفت، به زور بردمش و نشوندمش روی صندلی. فیلم اژدها وارد میشود بروسلی بود؛ باور نمی کنید اونقدر جوگیر شده بود که همراه با بروسلی مشت و لگد میزد. هنوز نیم ساعت مونده بود که فیلم تموم بشه سه نفر رو کتک زد و از سینما انداختنمون بیرون. خوب شد سینما فیلم تایتانیک رو نشون نمیداد
|